نیکولا دو مالْبِرانْشْ فیلسوف فرانسوی در 6 آگوست 1638 میلادی در فرانسه به دنیا آمد. وی پس از اتمام تحصیلات خود در رشته علوم الهی به صنف کشیشان درآمد و چون از عقاید رِنِه دکارت آگاه شد از پیروان وی گردید. مالبرانش با پیروی از فلسفه دکارت، این فلسفه را به نحوی که با عقاید مسیحیت کاتولیک موافق باشد، تکمیل کرد و خود در این فلسفه صاحب نظر شد. فلسفه مالبرانش در داخل فلسفه دکارت به فلسفه اصالت اتفاق یا مقارنه معروف است و مقصود از آن به طور کلی این است که ذهن و جسم در یکدیگر تأثیری ندارند و حتی خود اجسام در یکدیگر و خود اذهان نیز در یکدیگر تأثیری ندارند. او معتقد بود که علت اصلی خداست و آنچه در دنیا به ظاهرْ علت و معلول مینماید، در حقیقت مقارنه و تصادف است. هر تغییر در اجسام و امور ذهنی و معنوی، مستقیماً از خداست چرا که هر جسمی که در حال سکون است نمیتواند خود محرک باشد. همچنین همه نظم و ترتیبی که در دستگاه خلقت دیده میشود و همه قوانین علمی و طبیعی، بیان نظم و اراده الهی است.
مالبرانش هیچ علتی را به جز خدا قبول ندارد و اراده بشر را بیفایده میداند. وی میگوید: "هیچ چیز بدون اراده خداوند انجامپذیر نیست." مالبرانش بعدها به افکار افلاطون نیز معتقد شد به طوری که او را افلاطونی - مسیحی مینامیدند. مالبرانش، مشاهده را مقدمه ایمان قلمداد میکرد و بر این اعتقاد بود که قبل از مشاهده یک چیز، نباید به آن ایمان آورد، اما هنگامی که مشاهدات فرد، عقل او را به سوی حقیقت، رهنمون گشت، نباید در ایمان تزلزل داشت. به عبارت دیگر، عقل ما نتیجه معقولِ مشاهدات حواس ماست و همین عقل، رساننده ما به این حقیقت است که همه مخلوقات در خداوند وحدت مییابند. از این جا معلوم میشود که عقل، رهنمای ما به قبول ایمان و ایمانْ راه وصول و درک خداوند است. آثار مالبرانش از نظر روشنی و شیوایی، از آثار مهم ادبی قرن هفدهم میلادی است که کتاب تفکرات مسیحی، گفتگوی فیلسوف مسیحی با فیلسوف چینی درباره وجود خدا و گفتگوهایی درباره مابعدالطبیعه و دین از آن جملهاند. نیکولا مالبرانش سرانجام در 13 اکتبر 1715 میلادی در هفتاد و هفت سالگی درگذشت.