پس از برکناری شریف امامی و تشکیل دولت نظامیِ ارتشبد غلامرضا ازهاری، شاه برای توجیه این اقدام، بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و نطقی را که توسط یکی از سناتورهای مجلس تهیه شده بود، خواند. نطق و پیام شاه که از موضع ضعف نوشته شده بود، در حقیقت توبه و استغفار و عذرخواهی تلقی میشد. در این متن، جملات و کلمات آن، ضمن نفیِ دولت نظامی، قباله امضا شده سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهی ایران بود. وی در این نطق، قول داد کاستیهای گذشته را جبران کند و حکومتی را با نظر مردم به وجود آورد ولی برای رفع بحران فعلی، دولت نظامی موقت را ترتیب داده است. اما این اظهارات به کار فریب مردم نیامد. مردم دیگر نه ترس داشتند و نه آرام میگرفتند. رهبری که تا چندی پیش گستاخانه به مخالفین خود پاسخ میداد، آنچنان به مردم و ملت التماس و التجاء مینمود که هرگز انتظار آن نمیرفت. با این پیام در حقیقت، تکلیف دولت نظامی تعیین شد و همگان دانستند که آن، دولتی موقتی و گذراست. زیرا شاه وعده تشکیل دولت ملی و استقرار آزادی و اجرای اصطلاحات و انتخابات آزاد را داد. این التماسهای مردم فریب که در واقع برای حفظ سلطنت محمدرضا صورت میگرفت، کاری از پیش نبرد و ملت مسلمان ایران به رهبری امام خمینی ره کارنامه دولت نظامی و دولت ملی را پاره کردند و طومار سلطنت را در ایران درهم پیچیدند.