ژرار دو نِرْوال، شاعر فرانسوی در 22 مه 1808 میلادی در پاریس به دنیا آمد. وی در 16 سالگی اولین مجموعه از اشعار خود را منتشر کرد و سال بعد، فاوْسْت اثر معروف یوهان گوته ادیب شهیر آلمانی را به زبان فرانسه ترجمه کرد. با این حال، نروال از بیماری عصبی رنج میبرد و این بیماری باعث بستری شدنش در آسایشگاه و متلاشی شدن خانوادهاش گردید. نروال پس از بهبودی، سفر بزرگ خود را به مشرق زمین آغاز کرد. وی در این سفر به یونان، مصر، سوریه، لبنان و قسطنطنیه رفت و سفرنامه زیبایی درباره آن نگاشت.
نروال از زمانی که به بحرانهای عصبی و اختلالهای روحی دچار شد، شخصیتی رمانتیک و تقریباً غیرواقعی یافت. متناوباً دچار حمله عصبی میشد و در آسایشگاههای مختلف به سر میبرد. آثار او در فواصل دورههای بیماری و بهبود از روح تبآلود و اضطرابهای درون او حکایت دارد. این آثار و اشعار، از زیباترین و در عین حال از مبهمترین اشعار زبان فرانسوی است که جاذبه شعری و موسیقی کلام آن در ذهن خواننده نفوذی خاص بر جای میگذارد. نروال در طی سالهای بعد، آثار متعددی عرضه کرد و به شهرت و موفقیت زیادی دست یافت.
وی در ادبیات به عنوان یکی از بنیانگذاران سبک سورئالیسم شناخته میشود. سور رئالیسم شیوهای ادبی است که از سال 1920 میلادی در فرانسه پیدا شد و مانند مکتبهای دیگر دامنه نفوذ خود را به هنرهای دیگر گسترش داد. این مکتب کوشش میکند تا جبر منطقی و قانون علیّت را ویران کند. شکستن سدها و گشودن بندها و به عبارت دیگر عصیان در برابر همه چیز، محرک باطنی سورئالیسم است. سور رئالیسم، خود، کاری ذهنی است که میخواهد با زبان یا قلم یا وسیله دیگر، جریان واقعی عملِ تفکر را بیان کند.
طرفداران این مکتب برای برانگیختن و بیرون کشیدن واقعیت که در اعماق ضمیر پنهان آدمی مدفون شده است، چند وسیله عمل، پیشنهاد میکنند که سادهترینِ آنها، نوشتن خود به خود است. منشأ این مکتب را بیش از هر جای دیگر باید در شعر جستوجو کرد زیرا سورئالیستها میکوشند تا از راه شعر بر اذهان تسلط پیدا کنند. اصول این مکتب عبارت است از: هزل، رؤیا و دیوانگی. آثار نروال او را شخصیتی مبهم و آمیخته از عناصر گوناگون نشان میدهد. در غالب آثارش، روشنایی و تاریکی درهم میآمیزد. از نروال آثار متعددی برجای مانده که از میان آنها، سیلوی، اورلیا و اوهام، خوانندگان فراوان پیدا کردند. وی در آثار دیگر خود مانند سفر به شرق، ده سال تجربه و مطالعه را با تخیل درهم آمیخته و از منابع عظیم رؤیا و عدم ادراک و بیارادگی بهره گرفته است. ژرار دو نروال سرانجام در 26 ژانویه 1855 میلادی در 47 سالگی به عمر خود پایان داد.