زیگموند فروید، روانکاو معروف اتریشی در 6 مه 1856 میلادی از پدر و مادری یهودی در چکسلواکی به دنیا آمد و در چهارسالگی به همراه خانوادهاش به وین در اتریش رفت. وقتی که فروید دوران دبیرستان را به پایان رسانید، میل به شناخت انسان، او را به سوی آموزش تحقیق در علم فیزیولوژی و کالبدشناسی کشاند و برای این منظور، در هفده سالگی در دانشکده پزشکی ثبت نام کرد. فروید در ابتدا تمایلی به طب نشان نمیداد و به تحقیق خالصِ علمی علاقه بیشتری داشت. بااینحال از 29 سالگی کار خود را به عنوان طبیب متخصص اعصاب آغاز کرد و پس از چندی در درمان بیماریهای روانی و نیز در رشته روانشناسی تبحر پیدا کرد.
از سال 1895 میلادی تا پایان عمر، فروید، سخت به کار دانش نوین روانشناسی و روانکاوی مشغول بود. او نظریهها و عقیدههای خود را بر تجربههایی که از درمان بیماران خویش به دست میآورد پایه گذاری نمود. فروید به این نکته پی برد که نتایج آزمایشهای بالینیِ بیماران روانی برای تشخیص بیماری کافی نیست و تنها کاربرد جراحی و میکروسکوپ نمیتواند همه مسائل مغز را بگشاید. شیوهای که فروید برای بهبود این بیماران ابتکار کرد این بود که در حالی که بیمار در حال استراحت مطلق و هوشیار بود از او میخواست افکاری که از مغزش میگذرد مسلسلوار به زبان آورد. این شیوه که عبارت از کشاندن اندیشه از ضمیر ناخودآگاه به ضمیر آگاه است، به زودی به نام تحلیل روانی یا روانکاوی معروف شد.
وقتی فروید برای اولین بار تئوری خود را مطرح نمود، دنیا با ضربه عظیمی مواجه شد و هنگامی که وی در سال 1896 میلادی، منشأ اختلالات روانی را ناکامیهای جنسی عنوان کرد، روانشناسان سراسر دنیا را به واکنش علیه خود واداشت. منتقدان فروید نسبت به آراء او که خواهان آزادی مفرط جنسی بود اعتراض میکردند و معتقد بودند که این مسئله، تمام موضوعات زیبای این دنیا همچون معصومیت دوران کودکی را زیر سؤال میبرد. مسئله دیگری که مورد اعتراض قرار گرفت، دخالت فروید در امور شخصی بیمارانش بود. میراث فروید، بحث و جدال بسیاری را برانگیخت و تا سالهای متمادی، یافتههای او مورد نقد و بررسی پژوهشگران، دانشجویان و حتی انسانهای عادی قرار گرفت.
فروید منشأ اندیشهها و رفتار انسان را ضمیر ناخودآگاه وی میداند و ریشه بسیاری از دردها و عقدهها را، در واپس زدگیهای دوران کودکی میشمارد. در سال 1938 میلادی که نهضت نازیسم از مرزهای آلمان تجاوز کرد و اتریش را فرا گرفت، فرویدِ یهودی، به همراه دخترش به انگلستان پناهنده شد. وی در آنجا به عضویت انجمن سلطنتی انتخاب گشت و سرانجام در 23 سپتامبر 1939 میلادی در 83 سالگی بر اثر حمله قلبی درگذشت. جسد فروید را بنا به وصیت خودش سوزاندند و تبدیل به خاکستر کردند. از زیگموند فروید آثار متعددی برجای مانده که آینده یک توهم، آشوب تمدن، روانشناسی توده و تعبیر رؤیا از آن جملهاند.